ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
امید به وصالت مشتق عدد در صفر
عشقمان می شود که دَرَد این درد کبر
ارور مغزم که هیچوقت کسی نیست
بی عقلی عقلم اصلا هم نفسی نیست
مرور خاطره ها و هی غصه خوردن
اس ام اس درفت شده ی گوه خوردن
درد کشیدم پشت داد قطارها
چندبار گفتی دوستت دارم/ها؟
وجودت را وجود کن و داد بکش
دست از سرشعر بردار و فریاد بکش
دستنانت دست ولی چشمانت دار بود
چشم بی وجدانت چرا خانه ی خمار بود
خانه ی خمّار وخواب خمر و من خمارم
سَلوب ساکت سرد سَرار و اشتر بی سنامم
بی سوارم بی قرارم اشتر تنهای بی سنامم
نیمه شبتون به خیر
دعای نیمه شب .! ..//
خداوند ، اگر روزی بشر گردی ..//
ز حال بندگانت با خبر گردی ..//
پشیمان میشوی از قصه خلقت ..//
از این بودن، از این بدعت..//
خداوندا تو مسئولی ..//
خداوندا تو میدانی ..//
که انسان بودن و ماندن ..//
در این دنیا چه دشوار است..//
امید به انسان بودن و ماندن [لبخند]